شاید هم بوی خاک باران خورده....

ساخت وبلاگ
دروغ است اگر بگویم سرم آنقدر شلوغ است که نمی رسم به نوشتن....شلوغ است امانه آنقدرها که نخواهم بنویسم....شاید چون هنوز نتوانستم خودم را با شرایط وفق بدهم و آن جور که دلم می خواهد زندگی جلو نمی رود....نمی نویسمچون احساس می کنم دارم شکست می خورم و نوشتن از شکسته شدن درد دارد....
ماه مان می گوید شاید چون فکر می کنی عقبی دلت می خواهد همه را با هم داشته باشی....قدم به قدم برو جلو....هنوز وقت داری هنوز دیر نشده....
آقا جان اما فکر می کند من خیلی عقبم....حرف هایش من را می ترساند برای همین است که نمی دانم دقیقا باید چه کاری کنم که درست تر است و پشیمان نخواهم شد....سردرگمم....خیلی زیاد....
دلم می خواهد نمازی بخوانم که بوی پرتقال بدهد و طعم انار برایم داشته باشد....
دلم عجیب گرفته....
بمونم رو نیزه ها سر ببین م؟بمون م منو بی معجر ببین حسین.......
ما را در سایت بمونم رو نیزه ها سر ببین م؟بمون م منو بی معجر ببین حسین.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bnabbatc بازدید : 215 تاريخ : چهارشنبه 22 اسفند 1397 ساعت: 1:34