خستگی نشسته است روی شانه ام....گردنم درد گرفته.کاش کسی بیاید که من را از این روزهای تاریک بردارد و ببرد بگذارد وسط جنگل ....کنار دریا....توی سکوت کویر رهایم کند....
سرمای این روزها کاری که با شکوفه ها کرد همان کاری بود که تو با دلم کردی....
برچسب : نویسنده : bnabbatc بازدید : 213